در برخورد علما و حکام، توده مسلمانان مردم نوعاً جانبدار علما بوده و در موقع اختلاف از آن‍ها حمایت می‌کردند. اما افراد فاسد و فریب خورده در این مواقع جانب حکام محلی را می‌گرفتند.

 

پایگاه تاریخ تطبیقی؛ سیر برخورد علما با حکام را می‌توان در نوشته‌های تاریخی و فقهی دید.(1)

آنچه در این ارتباط اهمیت دارد برخورداری علما از امتیازات معنوی و دینی و برخورداری حکام از امتیازات مادی و اقتصادی است.

نتیجه طبیعی مسأله این بود که در جامعه، توده مسلمانان مردم – آن‌هایی که قلب‌های سلیمی داشتند - نوعاً جانبدار علما بوده و در موقع اختلاف از آن‍ها حمایت می‌کردند. اما افراد فاسد و فریب خورده در این مواقع جانب حکام محلی را می‌گرفتند.

از یک طرفی مردم به دلیل اعتقاد اسلامی و نیز از لحاظ نیازی که در زندگی روزمره به علما داشتند - بخاطر مسائل ثبت و سند و قباله‌ها و. - قبلا به آنان تمایل داشته و برای حیات روزانه خود هم از لحاظ روحی و هم از اجتماعی وجود آن‌ها را بر خورد لازم و واجب‌تر از وجود حکام می‌دانستند.

از سوی دیگر ظلم حکام سبب دیگری بود تا مردم به چهره‌های مقدس و مهذب جامعه که همان علما بودند، پناه ببرند.

در سفرنامه‌های دیپلمات‌ها و ناظران خارجی نیز اغلب به تضاد بین ون و دولتی‌ها اشاره شده است.

لیدی شیل می‌نویسد: در تمام شهرهای ایران عده کثیری مجتهد و ملای دانشمند وجود دارد که در راستی و درستی کاری آن‌ها هیچ شکی نیست و اغلب مورد پیشتیبانی و احترام عامه مردم قرار دارند و همگی با جان و دل به اجرای دستوارتشان گردن می‌نهند.(2)

پولاک: ملاها بین محرومین و فرودستان طرفداران بسیاری دارند، اما دولتیان از ملاها می‌ترسند زیرا می‌توانند قیام بر پا کنند. به هر حال این را هم نمی‌توان منکر شد که ترس از آن‌ها وسیله‌ای است که استبداد و ظلم زورگویان را تا اندازه‌ای محدود و تعدیل می‌کند.(3)

منبع: جنبش مشروطیت ایران، نوشته رسول جعفریان، ص 29 تا 31

پی نوشت؛
1 - الگار در کتاب دین و دولت در ایران»
2 - خاطرات لیدی شیل، ص117
3 - سفرنامه پولاک، ص225


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها