خداوند در قرآن، جریان حق و باطل در تاریخ را تبیین کرده است. انبیا سردمدار جریان حق و ابلیس سردمدار جریان باطل هستند و حرکت تاریخ، حاصل تعامل این دو جریان است. در طول تاریخ، یکی از مهم­‌ترین دغدغه­‌های جریان حق، ایجاد حکومت و تمدن مبتنی بر دین الهی بوده است.

البته جریان مقابل نیز همین رویکرد را داشته است؛ به‌طوری‌که تخاصم عملیاتی و دنیوی جریان حق و باطل، بر سر ایجاد حکومت و تصاحب قدرت بوده است؛ ولی با این تفاوت که قدرت و دستیابی به آن، برای جریان حق، هیچ‌گاه اصالت و موضوعیت نداشته است؛ لذا نپذیرفته است که آن را به هر قیمتی به دست آورد.

جریان حق، قدرت مشروع را ابزاری برای تحقق اهداف متعالی خود می­‌داند؛ ولی برای جریان باطل، قدرت اصالت دارد و به هر قیمتی به آن دست می­‌یابد.

انقلاب اسلامی بر مبنای ولایت (ولایت فقیه) و با هدف تداوم حرکت انبیا، در تقابل با جریان باطل شکل گرفت؛ چنان‌که امام خمینی(ره) آمریکا را شیطان بزرگ نامید. طبیعی است که جریان باطل با تمام توان برای از بین بردن آن اقدام خواهد کرد؛ درحالی‌که با سایر حکومت­‌هایی که عنوان اسلامی بودن را یدک می­‌کشند، چنین تعامل براندازانه­‌ای ندارد.

گام دوم انقلاب اسلامی با مفهوم محوریِ تمدن اسلامی، با تجربه گران­سنگ چهل‌ساله انقلاب، تحولی رو به پیشرفتِ جریان حق است که خود را موظف و مفتخر به زمینه­‌سازی برای ظهور منجی الهی می‌­داند.

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها