با توجه به این‌که قدرت نظامی مسلمانان، زیاد بود و یهود در جنگ‌های رودررو نتوانستند به موفقیتی دست یابند، بنا را بر این گذاشتند که از طریق حزب نفاق، برای از بین بردن اسلام اقدام کنند.

پایگاه تاریخ تطبیقی؛ با توجه به این‌که قدرت نظامی مسلمانان، زیاد بود و یهود در جنگ‌های رودررو نتوانستند به موفقیتی دست یابند، بنا را بر این گذاشتند که از طریق حزب نفاق، برای از بین بردن اسلام اقدام کنند.

لذا یهودیان زیادی در ظاهر به پیامبر اسلام(ص) ایمان آوردند؛ ولی هدف آن‌ها تقویت منافقین و ضربه زدن بر اسلام از درون بود. نفاق اهل کتابی که ایمان آورده ‌بودند، با چند دلیل قابل اثبات است؛

تصریح پیامبر(ص) بر نفاق مؤمنان اهل‌کتاب

پیامبر خدا(ص) در روایات متعددی به نفاق یهودیان و توطئه آنان اشاره کرده؛ از جمله در روایت صحیحی که بخاری از پیامبر اسلام(ص)  آورده است، به این نفاق اشاره شده که فرمودند لو آمَنَ بی عشَرةٌ مِنَ الیهود لَآمَنَ بی الیهودُ؛ اگر ده نفر از یهود به من ایمان بیاورند، همه یهود ایمان می‌آورند.» لنگر[1]

در صحیح مسلم نیز وارد شده که لَوْ تَابَعَنِی عَشَرَةٌ مِنَ الْیَهُودِ لَمْ یَبْقَ عَلَى ظَهْرِهَا یَهُودِیٌّ إِلَّا أَسْلَمَ».لنگر[2] کسانی که از یهود اظهار اسلام می‌کردند، خیلی بیشتر از ده  نفر بودند. با توجه به این حدیث، معلوم می‌شود  همه آن‌ها منافقینی بودند که ایمان واقعی نداشتند و مؤمنین واقعی از یهودیان، به ده نفر هم نرسیده است.

گاهی پیامبر(ص) از منافق بودن شخص معینی از اهل کتاب خبر می‌دادند؛ مثلا در هنگام مرگ زیدبن‌رِفاعه» که از بزرگان یهود بوده، فرمودند مات الیومَ منافقٌ عظیمُ النفاق بالمدینة».لنگر[3]

عملکرد برخی منافقان اهل‌کتاب؛ نشان نفاق آن‌ها

علاوه بر تصریح پیامبر(ص)، از عملکرد اهل‌کتابی که ایمان آورده بودند، می‌توان فهمید که آن‌ها دارای نفاق بوده و برای حفظ جان و مال و هدم اسلام، اظهار ایمان می‌کردند؛ از جمله این عملکردها، همکاری با اشخاص معلوم‌النفاق، مثل عبدالله‌بن‌اُبَی است؛ چنان‌که در تاریخ آمده که این افراد، از منافقین چنان حمایت می‌کردند که به‌عنوان ملجأ و پناهگاه منافقین مدینه شناخته می‌شدند.لنگر[4]

برخی سعی داشتند احکام و آموزه‌های اهل کتاب را به مسلمین انتقال دهند و خودشان نیز بر آن معتقد بودند.لنگر[5]

عده‌ای در مواضع حساس با ایجاد شبهه در بین مسلمین، آن‌ها را در اعتقادات خود به شک و تردید می‌انداختند و عدم ایمان خود را هم نشان می‌دادند؛ مثل زیدبن‌لُصَیت که در بین مسلمین گفت آیا محمد گمان مى‏کند فرستاده خدا است و شما را از اخبار آسمان‏ها باخبر مى‏کند، درحالى‌که از شتر گمشده‏اش خبر ندارد؟!»لنگر[6]

گاهی در مسجد جمع می‌شدند و احادیث مسلمین را شنیده و مسخره می‌کردند؛ تا جایی که پیامبر(ص) امر کرد برخی از آنها را از مسجد بیرون کردند.لنگر[7]

تصریح مورخان

در کتب تاریخی به‌صراحت ذکر شده که افرادی از بزرگان و احبار یهود، به‌صورت منافقانه اظهار اسلام کردند و در بین مسلمین، به اختلاف‌اندازی و مسخره احادیث آن‌ها می‌پرداختند. افرادی از قبائل مختلف با این‌که اظهار اسلام کرده‌ بودند، ولی در باطن، تابع احبار یهود بوده و به آن‌ها تمایل داشتند و در مواقع لازم، به آن‌ها کمک می‌کردند.

مورخین لیستی از قبائل و افرادی را که منافقانه در خدمت یهود بودند، ارائه داده‌اند.لنگر[8] ازجمله از قبائل بنی‌عمرو، بنى‌حبیب، جلاس بنی‌الحارث‌بن‌سُوَید، بنی‌ضُبَیعه، بنی‌لَوذان، بنی‌ثَعلبه، بنی‌امیه، بنی‌عبید، بنی‌النَبیت، بنی‌ظفر، بنی‌عبدالاشهل خزرج، بنی‌جشم، بنی‌عوف.»

ابن‌هشام بعد از ذکر این قبائل، برخی از افرادی که از این قبائل با یهود همکاری داشتند، نام می‌برد.لنگر[9] از جمله این افراد می‌توان به ‌سعد‌بن‌حنیف، زید‌بن‌اللُصَیت، نعمان‌بن‌اوفى‌بن‌عمرو، عثمان‌بن‌اوفى، رافع‌بن‌حُرَیمِله و رِفاعة‌بن‌زید‌بن‌التابوت و دیگران اشاره کرد.لنگر[10]

پی نوشت؛

لنگر[1] - صحیح البخاری، ج5، ص70، ح3941

لنگر[2] - صحیح مسلم، ج4، ص2151، ح2793

لنگر[3] - السیرة الحلبیة، ج2، ص391

لنگر[4] - همان مدرک، ج2، ص391

لنگر[5] - مانند کعب‌الاحبار و عبد الله‌بن‌سلام

لنگر[6] - أعلام النبوة(للماوردی)، ص120؛ إمتاع الأسماع، ج‏2، ص56؛ السیرة النبویة(لابن هشام)،ج‏2، ص522

لنگر[7] - السیرة النبویة(لابن هشام) ،ج‏1،ص528

لنگر[8] -  السیرة النبویة(لابن هشام)،ج‏1، ص519

لنگر[9] - همان مدرک، ج‏1، صص519-527

لنگر[10] - همان مدرک، ج‏1، ص527


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها