کسانی که اطراف حضرت را گرفته بودند، دشمنان حضرت بودند، زیرا دوست آن حضرت در اردوگاه جمع شده بودند. البته بسیاری از همان کسانی هم که در اردوگاه بودند به کشته شدن حضرت رضایت داشتند.

پایگاه تاریخ تطبیقی؛ من یک وقت در دوران زندگی تقریباً پنج ساله حکومت امیرالمومنین(ع) و آنچه که پیش آمد، مطالعات وسیعی داشتم. آن چه من توانستم به عنوان جمع بندی به دست بیاورم، این است که تحلیل ی» ضعیف بود. البته در درجه بعد، عوامل دیگری هم بود؛ اما مهم‌ترین مسأله این بود.»(1)

چیزی که فتنه‌ی خوارج را به وجود آورد و امیرالمومنین(ع) را آن طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آنگونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل ی در مردم بود، و الا همه‌ی مردم که بی دین نبودند.»(2)

حملات معاویه

هر روز خبر حملات بنی امیه و حضرت علی(ع) می‌رسید. یمن، انبار، مکه، مدینه و شهرهای دیگر یکی پس از دیگری مورد هجوم عمال معاویه قرار می‌گرفت. آرام‌آرام پهنه‌ی حکومت حضرت به آرامی ناامنی می‌رفت.

پس از حمله به انبار و در پی اعلان عمومی حضرت عده‌ای با اکراه داوطلب مقابله با مهاجمان شدند، اما وقتی به انبار رسیدند که افراد معاویه خود را به شام رسانده بودند.(3) پس از غارت مکه و مدینه حضرت دوباره مردم را جمع کرد ولی نتیجه نداشت. حضرت فرمود دیگر نمی‌توان بر شما مردم حکومت کرد چرا که حکومت بر شما مثل لباس کهنه‌ای است که با دوختن هر سوی آن سوی دیگرش دچار آسیب می‌شود.

حملات ادامه داشت و حضرت هر جمعه فرمایشهای خود را تکرار می‌کرد و آن‌ها نیز پاسخ‌های‌شان را. یک بار می‌گفتند خسته شدیم و توان جنگ کردن نداریم. بار دیگر می‌گفتند الان وقتش نیست.

حضرت در جواب فرمود: اگر خستگی وجود داشته باشد برای دشمن شما نیز هست، ما در موضع تدافعی قرار گرفته و این باعث می‌شود که تمام گزینه‌ها علیه ما باشد. دفاع، راه‌حل نیست و تا زمانی که مرکز فتنه و مغز آشوب‌ها فعال هست نباید انتظار بهبود اوضاع را داشت، ما باید اصل را بزنیم تا فروع از کار بیفتد.

پاسخ آنان سکوت بود. مردم نباید جواب می‌دادند، چون آن‌ها تابع بزرگانشان بودند و بزرگان قوم و خواص هم جواب حضرت(ع) را با سکوت می‌دادند، سکوت تلخی که نشان از تنهایی حضرت داشت.

نقل شده است که حضرت در حالی که میگریست شروع کرد به صدا زدن شهدا؛ عمار کجاست؟! مالک کجاست؟! ابولهیثم کجاست؟! چه شدند مردانی که هر گاه آن‌ها را صدا می‌کردم شمشیر به دوش آماده بودند.(4) در سخنرانی دیگر نیز فرمودند: خدایا این مردم از من خسته شده‌اند، من هم از این‌ها خسته شده‌ام؛ علی را از این‌ها بگیر.(5)

تشکیل سپاه

وقتی سخن حضرت رنگ عاطفی گرفت، عده‌ای از میان جمعیت بلند شدند و اعلام آمادگی کردند. آرام‌آرام آوردگاه کوچکی در نخیله تشکیل شد.(6) در همین زمان که حضرت دارد نیروها را جمع می‌کند، معاویه به صورت پنهانی مشغول زمینه‌سازی برای ترور حضرت است و بقایای خوارج را برای این کار تجهیز و آماده می‌کند.

سازمان او خوارج را تا صف اول نماز حضرت نفوذ می‌دهند و محال نیست که یک نفر بتواند به تنهایی رئیس یک مملکت را ترور کند. مسائل حفاظتی تازه و بدیع نیست، اما شرایط حاکم به شکلی است که به تبع گروهی برای مراقبت و محافظت از او شکل می‌گیرند.

این مسئله در مورد عمر، ابوبکر، عثمان، معاویه و حتی ولید بن عقبه که در کوفه حکومت می‌کند هم وجود داشت. امیرالمومنین(ع) محافظ نداشت، اما اطرافیان حضرت از خطرهایی که ایشان را تهدید می‌کرد، بی‌اطلاع نبودند.

در اینجا نشانه‌های وجود دارد که حکایت از جریانی منسجم و منظم برای ترور دارد. وارد شدن کسی به مسجد که مسلح به شمشیر باشد، جز برای محافظین و ماموران، امر غیر عادی محسوب می‌شده است و شمشیر هم وسیله‌ای نیست که بتوان آن را زیر لباس پنهان کرد. بر فرض هم بتوان پنهان کرد، اما این مسئله برای اطرافیان و کسانی که نزدیک حضرت بودند قابل تشخیص بود.

به هر حال این افراد اهل جنگ و نبرد بودند و تمام این مسائل را می‌دانستند. مسجد آنقدر هم تاریک نبود که افراد قادر نباشند این فرد را ببینند. بنابراین در این میان کسانی بودند که از ترور اطلاعات داشتند، اما چشمانشان را بستند.

دلیل این مسأله هم کاملاً روشن است؛ کسانی که اطراف حضرت را گرفته‌اند، دشمنان حضرت هستند، زیرا دوست آن حضرت در اردوگاه جمع شده‌اند. البته بسیاری از همان کسانی هم که در اردوگاه هستند به کشته شدن حضرت رضایت دارند. نیتی حضرت از آن‌ها موید این مطلب است.

منبع: تبار انحراف3(حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی طائب) نشر ولاء منتظر(عج)، 1392

پی نوشت؛

1 بیانات مقام معظم رهبری در پایان چهارمین مجمع بزرگ فرماندهان و مسئولان دفاتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی-26/06/1370

2 بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت روزی ملی مبارزه با استکبار-12/09/1372

3 الغارات، ج2، ص464-472؛ یعقوبی، ج2، ص195

4 نهج البلاغه، خطبه182، ج2، صص103-109؛ شرح نهج البلاغه، ج10، صص99-100؛ بحارالانوار، ج34، صص124-127

5 نهج البلاغه، خطبه25، ج1، صص63-66؛ کنز العمال، ج13، ص194؛ بحارالانوار، ج34، صص159-160

6 نهج البلاغه، خطبه182، ص244


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها